بادگیر ؛ یک عنصر اقلیمی یا یک کاراکتر اجتماعی ؟!

139408201430504616493644

مهندس سید محمد بهشتی ، یکی از تئوریسین ها و معماران بنام و شناخته شده معماری میباشد  که علاوه بر حضور در مسئولیت های گوناگون دولتی در زمینه میراث فرهنگی و هنری ایران ، همواره تحقیقات و تئوری های بسیاری در حوزه معماری و شهرسازی این مرز و بوم ، نشر داده است ، وی که معماری ایران را از بن شناخته و کند و کاو کرده است، و سعی دارد آن را به لحاظ تکنیکی و فضایی  به جامعه معماری کشور نیز بیاموزد ، فعالیت های گسترده ای نیز در ابعاد متفاوت معماری ایرانی در قالب خانه و عملکرد های شاخص در معماری و شهرسازی ایران داشته است ، این تسلط همه جانبه سید محمد بهشتی به معماری و هنر ایران ، ما را بر آن داشت تا از او بخواهیم مسئله بادگیر را در بازه شخصیتی و عملکردی آن ، برای ما باز کرده و توصیف نماید.

در پایین میتوانید مصاحبه ما را با او بخوانید.

+  گفتگو توسط سجاد عسگری و نوید گنجی انجام پذیرفته است .

  • آقای مهندس بهشتی ، ما سعی داریم سیر تحول و چیستی بادگیر را در این مصاحبه بررسی نماییم ، لذا لطفا به عنوان سوال نخست ، اقلیم تهران را به طور کلی شرح دهید .

دشت تهران یکی از ویژگی هایی که دارد این است که چند اقلیم در آن واقع شده است،  شرایط اقلیمی کویری را در جنوب تهران ، شرایط کوهپایه ای را در بالای تهران و شرایطی که در دشت واقع میشدند در میانه تهران داریم. یعنی شما  اگر بالای برج میلاد بیاستید میتوانید یک بخش قابل توجهی از تنوع اقلیمی در ایران را تماشا کنید ، مثلا ما سالهایی را داشتیم که در جنوب شرقی تهران خشکسالی بوده ،در صورتی که در جنوب غربی ،تهران آبسال بوده است ، یعنی شما تنوع طبیعی زیادی در دشت تهران مشاهده میکنید ، خب این از جهت وضعیت آب و هوایی است ، از جهت مختصات طبیعی ای که در دشت تهران وجود دارد ، دشت تهران دشتی است که تشکیل شده از لایه های ابرفتی ای  در طول هزاران سال از دره های هفتگانه ای است که در شمال تهران است ، سیلاب هایی که در طول چند صد سال آمده ، این دشت آبرفتی را ایجاد کرده است ، هرچقدر شما به شمال تهران بروید ، این آبرفت ها درشت دانه تر میشوند ، مثلا در منطقه یک تهران در زمین قطعات درشت تر سنگی پیدا میشود  ، به میانه که میایید تپه هایی میبینید از تپه های لویزان تا چیتگرکه شن و ماسه است و در اثر همین رسوب گذاری ها ایجاد شده است . به عبارتی میتوان گفت این تپه ها، چین خوردگی زمین نیستند، بلکه رسوباتی هستند که در اثر همین سیلاب ها که پس از آخرین دوره یخبندان جریان پیدا کرده اند و ناشی از باد و باران و امثال اینها شکل پیدا کردند ، (که البته در آن دخل و تصرف شده است) ، هر چقدر به جنوب تهران میروید این رسوب گذاری ریز دانه تر است و خاک مرغوب تری را در آنجا داریم، برای همین است که شما کهن ترین آثار زیست را در دشت جنوبی مثل چشم علی شهر ری مشاهده میکنید ، اثاری که ما در جنوب تهران داریم ، مربوط به هفت تا هشت هزار سال زیست میشود ، هرچقدر به شمال تهران برویم این سابقه کمتر میشود ، مثلا در منظقه قیطریه ، زرگنده ، اطراف حسینیه ارشاد و … اثار هزاره اول و دوم را میتوانیم مشاهده کنیم که این یعنی سابقه سکونت کوتاه تر است ، دشت تهران یک خاصیت استثنایی دارد و استثنایی بودن آن از این جهت است که امروز شما میبینید در دشت تهران چیزی حدود چهارده میلیون نفر زندگی میکنند و تقریبا هیچ جای دیگری در ایران ندارید که بتواند به جهت آب و خاک و هوا و … پاسخگوی نیاز این تعداد انسان باشد .

اما تهرانی که در مورد آن صحبت میکنید تهرانی است که نقطه آغاز آن از حصار طهماسبی شروع میشود   و تا به امروز ادامه و گسترش یافته است ، این تهرانی که منصوب به سابقه ای طولانی است ، قاعدتا تا دوره رضا شاه منصوب است ، البته در دشت تهران شما سه زیستگاه اصلی داشتید، تهران ، شمیرانات که ییلاق تهران بوده و یکی دیگر که به عبارتی میتوان گفت قشلاق تهران بوده است . یعنی در فصول سرد ، مردم تهران به آنجا رفت آمد میکردند ( دشت تهران ) ، زندگی در اصل در شهر تهران قرار دارد ، حالا مختصات طبیعی بخش مرکزی تهران که نقطه آن حصار طهماسبی است ، از جهت اب و هوایی شرایط ویژه ای دارد ، یکی از مهمترین ویژگی های آن ، داشتن یک جریان باد است از جنوب غربی به سمت شمال شرقی ، و جریان باد دیگر هم که از شمال به جنوب میوزیده  و در دره ها حرکت داشته است ، که میان هر دو جریان ؛این جریانی بوده که به صورت باد مطلوب میوزیده است.

همه شهر های ما باد مطلوبو نامطلوب خاص خود را داشتند، معمولا باد های بد باد هایی بودند که از مناطق خشک و کویری میامدند و همراه خود گرد و غبار حمل میکردند. یکی از کار هایی که در تمام شهر های ما اتفاق میفتاده، مدیریت این باد های نا مطلوب بوده است، مثلا در شهر شیراز جریان بادی وجود دارد که درست در مسیر رودخانه خشک از قصر الدشت به سمت مقابلش میوزد ، اینکه در مسیر قصر الدشت رودخانه ایجاد میکردند برای این بوده که باد را مطلوب و خنک کنند.

یا در اصفهان ، روی جریان رودخانه زاینده رود یک جریان باد دارید که سر راه آن از آتشگاه به بعد شما جنگل های ناجرود را میتوانید مشاهده کنید که باز این تدبیر ،جریان باد را مرطوب  و خنک میکند ، و در بعضی مکان ها مثل شیراز، این باد با بهار نارنج ها و گل ها و … علاوه بر مرطوب و خنک شدن ،  معطر نیز میشدند .

در نتیجه در خیلی از شهر ها میبینید که باد را در مقیاس کلان به شکلی که گفتم مدیریت میکردند  و اما در مقیاس خرد ،مدیریت باد با جهت گیری خانه ها ، (جایی که ایوان واقع میشده ) و انواع تمهیدات سعی میکردند که باد را مدیریت کنند ، اگر باد مزاحم بوده باشد ، آن را مهار و اگر موافق بوده آن را در داخل خانه جریان بدهند ، که در این جهت ما میتوانیم ببینیم که حتی باد نا مطلوب را هم در بسیاری از شهر ها با پدیده بادگیر مثل یک اسب سرکشی رام میکردند و از آن سواری میگرفتند.

  • مشخصات معماری ای که از اقلیم تهران منشعب شده به نظر شما چه هست ؟

تهران موقعیت های مختلفی دارد و بنا به آن موقعیت ها طبعا تاثیر پذیرفته است ، یعنی اندازه شرایط محیطی را میشناختند و مراعات میکردند ، با مراعات کردن آن، وضعیتی ایجاد میکردند که بشود زندگی کرد ، پس بنابراین میتوانیم ببینیم که بدون اینکه ما از نفت و انرژی های زیادی استفاده کنیم شرایط زیست را توانسته بودیم فراهم کنیم.اما اینکه در تهران چه نوع ملاحظاتی را ایجاد کردند ، مثلا زیر زمین داریم و این در صورتی است که در اصفهان زیر زمین نداریم و در قزوین و یزد مانند تهران زیر زمین وجود دارد ،خب این سوال به وجود میاید که چرا اساسا زیر زمین ایجاد میشده؟! یکی از آن دلایل ،اختلافی است که در زمستان و تابستان زیر زمین میتوانست ایجاد کند، یعنی درزمستان ها خانه شما گرم بوده و در تابستان ها به دلیل اینکه آن، از تابش آفتاب محصور و ایزوله بوده ، خنک نگه داشته میشده است.

یکی از دلایل دیگری که زیر زمین ها ایجاد شدند ، این است که آن شهر هایی که مبتنی بر زراعت بودند ،همواره تهدید خشکسالی یکی از مسائل وجود بود، پس محصولات زراعت در زیر زمین نگه داشته میشدند .

  • یکی از راه های مدیریت باد و اقلیم، بادگیر و زیر زمین و … بوده است؛ با توجه به پژوهش هایی که داشتیم در تهران تعداد زیادی بادگیر وجود دارد و با توجه به اقلیم چندگانه ای هم که در تهران داریم ، به نظر میاید عنصر بادگیر برخلاف آنچه که معمولا میپندارند ، در تهران به وفور استفاده میشده، به نظر شما شکل گیری و منسوخ شدن بادگیر در طول زمان به چه صورت بوده و خصوصا درباره بادگیر های تهران ، چه پروسه ای را طی کرده است ؟

ببینید ، حالا در مقیاس ملی اگر نگاه کنید، ما تا قبل از دوره تیموری بادگیر نداریم، و عمدتا این عنصر معماری در شهر های حاشیه کویر اتفاق میافتد ، مثلا نمونه خانه هایی که در یزد است ، به دلایلی آنجا خانه های بسیار کهن داریم، با توجه به مطالعاتی که شده از دوره سلجوقی میتوان رد پای خانه ها ها را در یزد تا به امروز دنبال کنیم، که در نتیجه این تغییر و تحول هایی که در دوره های مختلف اتفاق افتاده است را در آنجا میتوان دید ، کاملا مشهود  است که در دوره سلجوقی یک باد مزاحمی بوده که این باد مزاحم از روی کویر میامده و همراه خودش گرد و غبار حمل میکرده ، در نتیجه امروز قابل مشاهده است که ساختمان هایی که در دوره سلجوقی ساخته شده اند ، در مقابل این باد یک پناهگاه دارند ،این باد به عنوان یک مزاحم زندگی بوده ، یعنی ساختمان ها به ترتیب حیاط های کوچکی داشتند و پس از آن دیوار هایی بلند ، به گونه ای که ساختمان گاردی در مقابل باد بسته بود ، در دوره ایلخانی میبینیم که کم کم دوباره با این باد مواجه میشوند و این باد را میخواهند تحت فرمان خود قرار دهند ؛ جبهه ای از بنا که روی باد قرار میگرفته کم کم ارتفاع میگرفته و در نتیجه یک ایوان در آنجا ایجاد می شده است ، این باد داخل ایوان شده و کم کم در داخل خانه میپیچد ، پشت این ایوان یک اتاقی درست میکردند و  پشت این اتاق یک باغچه ای معمولا قرار میگرفته است ، یعنی میفهمند که این باد طبعا گرم نیست و  این گرما برای تابش آفتاب است ، اینگونه میشود که باد را میاورند در سایه و به یک کوران تبدیل و در آنجا شرایط مطبوع زیست را ایجاد میکردند ؛ و این گردش باعث میشده که غبار آن نیز تخفیف پیدا کند ؛ در دوره تیموری میبینیم ، شروع میکنند باد را بیشتر مهار کنند ،چنانکه اولین نمونه بادگیر ها در یزد نیز مربوط به دوره تیموری ها است که این باد را در جهت باد برده و در آنجا آن را کانالیزه میکردند و در آنجایی که میخواستند نیز این باد در داخل ساختمان توضیع و پخش میکردند ؛ در دوره صفوی میبینیم  بادگیر خودش تشخص بنا میشود ، یعنی ما بنا های زیادی داریم که بادگیر های آنها همانند سردر خانه ها به ساختمان تشخص میدهند ؛ بنا هایی که خیلی میخواستند شاخص باشند ، بادگیر های رفیع تر و مجلل تری را ایجاد میکردند ، مثلا شما در یزد بادگیر عمارت باغ دولت آباد را دارید که جزو رفیع ترین بادگیر هایی است که وجود دارد ،و دیگر با گذشت زمان و افزون شدن تجربه در این حوزه ، میتوانید انوع و اقسام استفاده ها از باد را با این عنصر ببینید ، مثلا در آب انبار ها بادگیر میسازند که جریان باد در آنها باعث میشود آب فاسد نشود و خنک باقی بماند ، یا دربعضی از خانه ها شما میبینید که چند بادگیر ایجاد میشود تا تمام عمق خانه ها را از جریان باد بهره مند نمایند و از این جریان بادی که در سایه شروع به وزیدن میکند و شرایط مطلوب زندگی را در آنجا ایجاد میکند نهایت استفاده را ببرند.

تهران به دلیل این که سابقه شهر به مفهوم جدی شدن آن عمدتا از زمان پایتختی آن مشهود است به نظر میرسد از زمانی که تهران پایتخت شده و مردم بقیه شهر ها اینجا آمدند ، آن تجربه خودشان را همراه خودشان آوردند ، یعنی یزدی ها تجربه های خودشان را به تهران آوردند که شما نشانه های آن را در خیلی از بنا ها میبینید ، مثلا به جز تزئینات و …  فناوری هایی که در مناطق دیگر ایران استفاده میشود نیز به تهران هم رسیده بود، با توجه به اینکه تهران چند جهت باد دارد و در فصول مختلف بعضی از این باد ها، بادهای قوی تری هستند و بعضی ضعیف تر ، شما میبینید که معمولا در تهران بادگیر ها را چند وجهی میساختند تا از چند جانب ،باد را مهار و از آن بهره ببرند . در تهران مکان هایی هم داریم که فقط از یک جهت باد میگیرند ، مثل بادگیر های اردکان ؛ برای همین بادگیر ها درست رو به همان جهت ساخته میشدند ، به هر صورت بادگیر ، پدیده ای است که کمک میکند به اینکه ما باد را اولا مهار کنیم و رام و کاملا اهلی کنیم به طوری که کاملا تحت فرمان ما باشد ، مثلا میدانید بادگیر ها در فصل تابستان و فصل گرما ، باز بودند و در فصل سرما آنها را از ابتدای کانال با درچیه ای که تعبیه شده بود ، میبستند ، یعنی یک فناوری تحت کنترل بوده که باد در فصل زمستان مزاحمت ایجاد نکند ؛ بنابر این بادگیر در تهران پدیده ای است که به نظر میرسد از زمان پایتختی ما شاهد آن هستیم ، طبعا در خانه ها یی شما میتوانید آن را پیدا کنید که تشخصی دارند ، یعنی حضور این عنصر در همه خانه ها عمومیت نداشته است ، چون اگر عمومیت میداشت ما چهره شهر تهران را قاعدتا باید مثل اردکان میدیدیم که همه خانه ها در آن دارای بادگیر هستند ، در صورتی که شما در اینجا باید بگردید بادگیر ها را پیدا کنید ، پس به عنوان یک عنصر تشخص دهنده به بنا است ، مالک باید از یک تمکنی برخوردار میشده تا بادگیر بسازد ، چنانکه شما در خانه ها خیلی پدیده های دیگر را هم نمیتوانید عمومی ببینید ، ما خانه هایی داشتیم که در داخل آن حمام وجود داشته ، اما آن خانه جزو معدد خانه های دارای حمام به حساب میامده است ، یا خانه هایی داشتیم که حوضخانه های مجلل داشتند ، که این عنصر هم در همه خانه ها وجود نداشت ، اینها  در واقع پدیده هایی هستند که مطابق با تمکن مالک اتفاق میافتادند.

  • نظر به اینکه همزمان با منسوخ شدن بادگیر در ایران ، دوره تجدد و به روایتی دوره معماری فرنگی در تهران ( در دوره قاجار ) اتفاق افتاده بود ،آیا منسوخ شدن بادگیر را در تهران را به همین دلیل میدانید و اگر نه فکر میکنید علل منسوخ شدن بادگیر با توجه به خاصیت های عملکردی و کاراکتری ای که داشته است در کل چیست ؟

این که تکنولوژی وارد میدان میشود ، احساس میکنند باد را خیلی راحت تر میتوانند در اختیار داشته باشند ، این عناصر وقتی میاید یک نوع استغناء ایجاد میکند که فقط در مورد بحث بادگیر نیست ، مثلا ما در دهه 40 که همه خانه ها صاحب برق بودند و اب لوله کشی پیدا میکنند ، همچنان شما در زمینه گرم کردن محیط خانه میبینید سنتی که در خانه وجود داشته این بوده که ما در فصل سرما یک کانون ایجاد میکردیم ، در فصل سرما دور آن کانون زندگی میکردیم  و همه خانه گرم نبوده وفقط آنجا که کرسی داشتیم گرم میشد  ، حالا بعدها بخاری پیدا میشود و ما میتوانیم فضای یک اتاق را گرم کنیم ، و یک کانون گرما فقط وجود داشت ، برق این اجازه را به ما میداد که همه اتاق و خانه گرم شود ، عین همین در مورد  خنک کردن هم صادق است ، شما میبینید وقتی که برق وجود نداشت ما در خانه هایمان ییلاق و قشلاق زندگی میکردیم ، یعنی خانه هایی که حیاط مرکزی داشتند ، قسمت شمالی خانه مخصوص یک فصل بود و قسمت جنوبی خانه مخصوص یک فصل دیگر ، مثلا در قسمت جنوبی خانه در فصل زمستان زندگی میکردیم به دلیل آنکه آفتاب کمتر به آن میتابید ، در صورتی که در قسمت شمالی خانه در فصل تابستان زندگی میکردیم افزایش تابش آفتاب در آن قسمت خانه و در آن فصل ، یعنی با این تمهیدات و جابه جایی ها سعی میکردیم که آن محیط مطبوع تر زیست را برای خودمان ایجاد کنیم ، در صورتی که وقتی این فناوری ها آمد دیگر ضرورتی برای اینها وجود نداشت ، که در نهایت دیگر به بادگیر و حوضخانه و … نیازی نبود و موضوع ان اساسا منسوخ شده .

  • در مورد اینکه فرمودید بادگیر را در مکان هایی به کار میبردند که نسبتا استغناء مالک بیشتر بود ، آیا کاربری آن مکان ها را میشود به لحاظ کالبدی و عملکردی تقسیم بندی و طبقه بندی کرد ؟

طبعا ساخت بادگیر بیشتر در خانه ها اتفاق میافتاد ، اگر هم زمانی در بنا های عمومی بادگیری ساخته میشد، این به ندرت مشاهده میشد ، چون شما در بنا های عمومی به دلیل آنکه دریک نقطه  زندگی نمیکنید و با جمعیت زیاد و فضای بزرگ روبرو هستید ؛ و بنابراین بادگیر که برای یک محدوده نسبتا کوچک طراحی میشده ، نمیتوانسته همه آن فضا را خنک کند ولی در خانه چون جمعیت کوچکی است میشود اینکار را در یک اتاق یا در یک حوضخانه ای که فرض کنید یک خانواده میتوانستد در آن زندگی کنند ، مشاهده میکردیم ، عمدتا بادگیر به عنوان فناوری ای است که به ما کمک میکند ، مثل آب انبار ها و چنانچه بادگیر را در مناطقی ببینید که بسیار یافت میشود هم وقتی آنجا را نگاه میکنید اگر هم مسجدی بادگیر داشته باشد خیلی نمیتوانید بادگیر آن را شاخص ببینید ،  ولی در خانه ها کاملا آن را میبینید ، مثلا در مساجد در یک نقطه خاصی بوده مثل جایی که امام جماعت در آنجا قرار میگیرد ، یعنی کل مسجد را نمیشود با یک بادگیر خنک کرد و هوای مطبوع لازم را با ان بدست آورد.

نمونه آن کاخ گلستان است ، که همه بنا های آن بادگیر ندارد ، ولی یک عمارت بادگیر دارد که در تابستان ها مقیمان کاخ به آنجا پناه میبردند ، ولی خب میشود گفت شاخص ترین بادگیر تهران ، همان بادگیر عمارت بادگیر ، مجموعه گلستان است.

  • یعنی در تهران شاخص ترین بادگیر را در کاخ گلستان میبینید.

به نسبت سایر بادگیر های یافت شده و استغناء مالکان آن کاخ ها ، بله .

  • طبق فرمایشات شما اثتنباط من این است که بیشتر بادگیر ها در تهران با توجه به تزئینات و عناصری که در آنها به کار رفته است ، نقش تشخصی برای خانه ها داشته است تا نقش اقلیمی ، و شاید نقش عملکردی بادگیر بیشتر به عنوان یک کارکرد کمکی به حساب میامده است ، این درست است ؟

نه.ما در سنت معماری هیچ وقت با یک تیر یک نشان نمیزنیم  با یک تیر همه نشانه ها را باید بزنیم ، یعنی هم استفاده عملکردی میکنیم و هم استفاده میکنیم برای ابراز تشخص ، برای همین هست که بادگیر ها به لحاظ مکانیزم فناوری ای که دارد یک فضای خنک در اختیار ما میگذاشته ، اما همچنان استعداد این را داشته که تزئینات روی آن قرار بگیرد ، ارتفاع بگیرد ، از دور دیده شود و نقش سردر  را ایفا کند ، مثل نقش لباس برای تن .

  • پس به طور کلی شما بادگیر را به عنوان یک کاراکتر شاخص در تهران میدانید یا خیر ؟ یعنی آیا تهران قدیم را مثل بسیاری از شهر های کویری ما ،به لحاظ منظر شهری با بادگیر هایش میشناختند ؟

ببینید باید ببینیم با کجا مقایسه میکنیم ، اگر با یزد و بندر لنگه و شهر های اینچنینی مقایسه کیم ، خیر ، در تهران بادگیر خیلی موضوع فراگیر و عمومی ای نیست ، در صورتی که در آنجا حتما بادگیر باید باشد ، چون بدون بادگیر زندگی در انجا خیلی سخت و غیر ممکن خواهد شد، در صورتی که در تهران شما بدون بادگیر میتوانستید زندگی کنید ، البته نقش بادگیر به عنوان یک عنصر کمکی همچنان وجود داشته است.

  • پس بادگیر را نمیشود برای تهران قدیم به عنوان یک نشان ( آیکن ) در نظر گرفت ؟

در وجه عملکردی نه ، ولی در وجه آن تشخص چرا ، ما یکی از شاخص ترین بادگیر هایی که در ایران وجود دارد را داریم ،که آن بادگیر عمارت بادگیر کاخ گلستان است .

  • آیا اسنادی هم وجود دارد که بگوییم اولین حضور بادگیر ها در تهران از کجا و چه زمانی شروع شده است ؟

به نظر من از عمارت بادگیر که برای دوره فتحلی شاه است میتوانیم شروع کنیم.طبیعی بوده که این عنصر را اول باید در کاخ شاه پیدا کنید ، بعد در خانواده ثروتمندان و بزرگان و بعد در سطح عموم جامعه؛ مثلا محله دولت و دروازه دولت که یک محله عیان نشین است نیز جزو مناطقی از تهران هستند که بیشترین بادگیر ها را داشتند .

  • همانطور که مستحضرید ، بادگیر علاوه بر نقش خنک کننده ای که داشته است ، به عنوان تهویه نیز به کار میرفته ، چطور این نقش تهویه ای را مدیریت میکردند که در مقابل باد های نا مطلوب و گرد و خاکی که از جبهه های مختلف تهران ممکن بود در فصل های مختلف بوزد ،کنترل شود و اثرات نامطلوب نداشته باشد ؟

خاصیت بادگیر این هست که به دلیل گردشی که در محیط ایجاد میکرده ، آن گرد و غبار در واقع رسوب میکند ، این باد دو چیز با خود حمل میکند ، یکی اینکه گرد و غبار ممکن است همراه داشته باشد و یکی دیگر اینکه در جایی که گرم است به دلیل تابش افتاب حس میکنید باد گرم است ،در صورتی که در حقیقت این باد گرم نیست و بر اثر تابش آفتاب گرم میشود . در برخی از مناطق ایران باد را با مسیری که تعریف میشود ، مرطوب هم میکنند ، مثل بم ، بم چون زمینش مرطوب است ، شما میبینید که بادگیر را به جای آنکه روی ساختمان بسازند در باغ ها ساخته میشد ، از زیر ساختمان به بادگیر یک کانال میکشیدند ، این کانال در جوار مزرعه و آبی که به سطح زمین داده بودند قرار داشت که در تماس این اب با باد تبخیر سطحی ایجاد میشد و در نتیجه باد در جایی که بیش از 50 درجه گرما داشت ، خنک شده و آن را در به داخل ساختمان هدایت میکردند ؛ حالا در تهران به این شدت نبوده ، همینقدر که باد را درون سایه میاورند و یک گردشی ایجاد میکردند تا این گرد و غبار از باد خارج شود ، همین کفایت میکرده است.

  • نقش بادگیر ها را در گذشته به لحاظ منظر شهری چگونه میبینید ؟

باید دید از داخل بنا و از بیرون چه دیده میشود ، چیزهایی که درون نمای بیرونی است مثل سردر و چیز هایی  که ارتفاع میگیرد مثل بادگیر ، از اینها استفاده میکرند برای اینکه با بیرون گفتگو کنند و به بیرون بگویند ما که هستیم ، در واقع هرکسی با انچیزی که فرصت ابراز پیدا کرده به بیرون ، میخواسته بگوید من که هستم ، حالا اینجا یک عنصری پدید آمده مثل بادگیر که با بادگیر میخواهند بگویند من که هستم ، من آدم متمکنی هستم ، من آدم شاخصی هستم ، تشخص دارم ، منزلت اجتماعی دارم یا …که اینها در بادگیر منعکس میشده ، یعنی داخل خانه با بیرون در واقع با بادگیر صحبت میکند، همان نقشی که سردر ورودی پیدا میکند ، بادگیر هم پیدا میکند ، البته شاید نه به شدت سردر ورودی ، اما فرصتی را ایجاد میکند برای این گفتگو با بیرون.

  • در جامعه امروز استفاده از بادگیر ها را چگونه میبیند و اساسا بهرهگیری از آنها را درست میدانید ؟

بادگیر ها امروز یک خاطره هستند از دورانی از زندگی در شهر ، ممکن است نقش عملکردی را امروز ایفا نکنند ، ولی دلالت های تاریخی آنها همچنان وجود دارد ، بگذریم از اینکه ما از فناوری بادگیر ، امروز هم میتوانستیم استفاده کنیم ، چنانچه در مکان هایی از دنیا مثل امریکا از فناوری های بادگیر در مناطق خشک استفاده کردند ، آن را بروز و معاصر کردند و استفاده میکنند ، جالب است که در منطقه مراکش ، در قرن هفتم و هشتم یک گروه یزدی آنجا رفتند که امروز چهره چند شهر این کشور را میبینید خیلی ایرانی است ، که از این فناوری از آنجا نیز استفاده کردند تا شرایط زیستی بهتری را به ارمغان آوردند.

این بادگیر ها بخشی از شناسنامه شهر هستند و فقط نوستالوژی نیستند

  • با سپاس از زمانی که در اختیار ما گذاشتید
واکنش خود را انتخاب کنید!
دیدگاهی بنویسید

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.